مصاحبه خبرنگار ايسناي منطقه اصفهان، سرکار خانم ليلا شهبازيان با مدیران مرکز روزانه رنگین کمان سپید
در ادامه متن کامل گزارش که در سایت ایسنای اصفهان به لینک زیر درج شده است، قرار داده شده است.
لینک اصلی خبر در سایت ایسنای اصفهان


متن اصلی خبر:
خانهای رنگین کمانی برای مو سپیدها
زنگ آخر است، آنهایی که کلاسشان تمام شده در حال خداحافظی از همکلاسیها و کارکنان مرکز از پلهها پایین میآیند و خوشحال و لبخندزنان راهی خانه هایشان میشوند. کلاس یوگا برپاست و مربی و شاگردان در حال انجام حرکات ورزشي هستند. در کلاس را که باز میکنی شور، شادی و سفیدی به سویت هجوم میآورد. در کلاس زبان هم علاقه و شور یادگیری در چشمان شاگردان موج میزند.
اینجا یک آموزشگاه یا مرکزی فرهنگی و هنری که شاگردان آن دختران نوجوان و جوان باشند نیست؛ اینجا «مرکز رنگین کمان سپید»، نخستین مرکز روزانه آموزشی، توانبخشی ویژه میانسالان و سالمندان است که بانوان میانسال و سالمند در آن کار با کامبیوتر و اینترنت را میآموزند، در کلاس زبان، یوگا، نقاشی، عکاسی، ادبیات و ... شرکت میکنند و برنامههای گردشگری مرکز را از دست نمیدهند.
اینجا خبری از افسردگی که در کوچه پس کوچهها و خیابانهای شهر جولان میدهد نیست، اینجا رنگ مییبنی و شادی و امید. کافیست ساعتی را در این خانه بگذرانی تا آنقدر انرژی به سویت سرازیر شود که حیرت کنی و تا چند روز این همه نیرو را با خود به این طرف و آن طرف ببری.
«رنگین کمان سپید» را نیلوفر و مرجان هرندی زاده که عشق و احترام به سالمندان در کلام، نگاه و رفتارشان نشسته با همراهي مادرشان نفيسه نفيسي در بهمن 80 تاسیس کردند و این مرکز از سال 1384 تاکنون با مجوز رسمی از سازمان بهزیستی کشوربا برنامهها و فعالیتهای فرهنگی، ادبی، هنری و گردشگری خودپذیرای میانسالان و سالمندان است.
«رنگین کمان سپید» همچنین در سال 1390 موفق به اخذ گواهینامه مدیریت کیفیت ISO9001/2008 شده و در سال 1391 نیز جایزه نهاد مروج علم از انجمن ترویج علم ایران را دریافت کرده است.
نیلوفر 53 ساله، مدیر مرکز و دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی است. مرجان نیز 51 سال دارد، او که پرستار بود و چند سالی را در دانشگاه تدریس کرد سالهاست که در رنگین کمان سبپد فعالیت میکند.
آنچه در زير مي خوانيد گفتوگوی خبرنگار ايسنا-منطقه اصفهان با این دو خواهر است:
چه شد که تصمیم گرفتید «مرکز رنگین کمان سپید» را تاسیس کنید؟
نیلوفر: پدربزرگم که از پزشکان سرشناس اصفهان بود و شخصیت علمی و مذهبی قابل توجهی داشت تاثیری زیادی بر زندگی من و خواهرم گذاشت. دوران بازنشستگی او ما را به این فکر انداخت که به هر حال همه مردم روزی به این دوره میرسند، چرا به جای خانه نشینی در این سن و سال، افراد نباید یک دوره پویا را پشت سربگذارند. ما معتقد بودیم این وظیفه جامعه است که مراکزی را ایجاد کند که افراد مسن بتوانند دوران سالمندی نه تنها سالم، بلکه پویایی داشته باشند و چه بسا تواناییهایی را که تاکنون در آنها کشف نشده، بشناسند. این مسائل باعث شد تا من و خواهرم «رنگین کمان سپید» را تاسیس کنیم؛ جاییکه افراد بتوانند از دوره بازنشستگی خود به آن بیایند و به فعالیتهایی بپردازند که در درجه نخست در رابطه با تواناییهایشان باشد و بتوانیم آن تواناییها را بشناسیم و رشد دهیم.
با توجه به تجربه چندین سالهتان در ارتباط با سالمندان فکر میکنید وجود و افرایش چنین مراکزی چقدر ضرورت دارد؟
نیلوفر: نیاز زیادی به ایجاد هرچه بیشتر این مراکز در جامعه احساس میشود به ویژه که باید در هر محله چنین مکانهایی تاسیس شود تا مسئله رفت و آمد که برای بسیاری از سالمندان ما مشکل بزرگی است، حل شود.
مرجان: دو روز در هفته ما میزبان افرادي هستیم که تحت پوشش بهزیستی هستند. بیشتر آنها کسانی هستند که فرزندان کم توان ذهنی دارند و واقعا از نظر جسمی و روحی نیاز دارند که به این مرکز بیایند. نیاز دارند تا دوباره به آنها اعتماد به نفس داده شود. این قسمت از کارمان هم بسیار زیباست، بهزیستی در این زمینه به ما کمک میکند و به اصطلاح یارانه میدهد و ما از این جهت ممنونیم اما این کمکها لازم است اما کافی نیست.
فعالیتها و برنامههای « مرکز رنگین کمان سپید» برای سالمندان چیست؟
نیلوفر: ما در بخشی از فعالیتهایمان روی جسم افراد کار میکنیم، یوگا و حرکات اصلاحی از جمله این فعالیتهاست. روی برنامههای هنری هم به خاطر تخلیههایی که از نظر روحی و روانی دارند تاکید زیادی داریم. نقاشی، خلاقیتهای هنری، عروسک سازی و قلاب بافی از جمله کلاسهای هنری ما هستند که روی همه این هنرها به شکل جدیدی کار میکنیم. کلاسهای زبان و کامپیوتر هم برگزار میکنیم، برنامههای گردشگری نیز داریم. بخش ادبیات مان هم فعال است، تاکنون چند ادبیات نما که تلفیقی از ادبیات و نمایش است به روی صحنه بردهایم.
بعد از مدتی آمدن به این مرکز و استفاده از برنامههای آن چه تغییراتی در خانمهای سالمند ایجاد میشود؟
مرجان: یکی از خانمهایی که به مرکز ما می آید در عرض یک سال برادر، شوهر و پسرجوانش را از دست داد. هر چند یک سال از این اتفاقات تلخ گذشته بود که او به اینجا آمد اما تا شش ماه بعد از آن هم هر وقت به «رنگین کمان سپید» میآمد اشک میریخت. رفته رفته تخلیه شد و در برنامهها شرکت کرد. دیروز که به خاطر غیبتش در یکی از کلاسها به او زنگ زدم گفت که اگر به کلاسهای رنگین کمان نمیآمد حالا در بیمارستان بیماران روان بستری بود.
روزهای نخستی که میخواستید «رنگین کمان سپید» را تاسیس کنید را به خاطر دارید؟
نیلوفر: سال 80 که میخواستیم شروع به کار کنیم خیلیها به ما میخندیدند و میگفتند که مگر میشود یک صبح تا ظهر افراد سالمند را اینجا نگه داشت! نگاهشان به یک جای شبانه روزی بود و معتقد بودند که افراد با این سن و سال توانایی یادگیری ندارند. همین الان هم کم نیستند آنهایی که همچنان این تفکر را دارند. مثلا وقتی میگوییم خانمهای سالمند دارند زبان یاد میگیرند با تعجب میگویند: سالمند و زبان!
چرا فقط خانمها در کلاسهای شما شرکت میکنند؟ جای آقایان خالی است.
نیلوفر: آقایان پارکها را دارند و میتوانند از آنها استفاده کنند؛ بروند آنجا و شطرنج بازی کنند و دوستان و هم سن و سالان خود را ببینند اما انجام آن برای خانمها دشوارتر است. به علاوه زنان زودتر و بیشتر از مردان جذب مراکزی مثل رنگین کمان میشوند، البته ما فکر میکنیم رفته رفته آقایان هم جذب مرکز شوند.
بیشتر خود سالمندان برای ثبت نام در کلاسها میآیند یا فرزندان شان آنها را ثبت نام میکنند؟
نیلوفر: هر دو شکل را داریم؛ برخی از سالمندان خودشان برای ثبت نام میآیند و در مورد بعضی نیز فرزندان شان میآیند و مادران خود را ثبت نام میکنند.
چرا نام «رنگین کمان سپید» را برای مرکزتان انتخاب کردید؟
نیلوفر: من و خواهرم معتقدیم که خانمهای سپید مو با وجود اینکه دارند رو به سپیدی میدهند اما درون شان پر از رنگ است و ما میخواهیم در مرکزمان این رنگها را بیرون بکشیم. در عین حال که ما باید این رنگها را کشف کنیم تا به یک سپیدی و یکرنگی و صلح با جهان برسند در درجه اول این سپیدمویان باید با خودشان به هماهنگی و صلح برسند و بعد با جهان. دلیل دیگر نامگذاری مرکز به «رنگین کمان سپید» این است که ما دلمان میخواهد بین مادربزرگها و نوهها ارتباط برقرار کنیم، ارتباطی که این روزها کمرنگتر شده، مادربزرگها آن سپیدی هستند و نوهها رنگین کمان.
گویا ساختمان مرکز قرار است منتقل شود. مکان جدید کجاست؟
نیلوفر: ما چندین سال است که به فکر ساختمان جدید هستیم. برای چنین مرکزی مکان خیلی مهم است، اصلا خود مکان باید به گونهای باشد که پذیرنده افراد باشد؛ داشتن حیاطی دلباز که فضای سبز کافی و جای نشستن داشته باشد. در این دوازده سالی که کار میکنیم این شرایط را نداشتیم و دلمان میخواست زودتر از این میتوانستیم چنین مکانی داشته باشیم اما متاسفانه نشد. مکان جدید در شرق اصفهان در منطقه چیریان واقع شده، کلنگ ساخت آن نیز 19 خرداد امسال توسط دکتر سعید صادقی، مدیرکل بهریستی استان اصفهان به زمین زده شد.
خیرین نسبت به گذشته، بیشتر جذب کمک در ساخت و راه انداری مراکز فرهنگی شدهاند، شما چقدر با خیرین در این زمینه ارتباط برقرار کردهاید؟
نيلوفر: جا دارد به خیرین محترمی که دلشان میخواهد پولشان را در جای خوبی صرف کنند بگوییم که کمک به ساخت مراکز فرهنگی برای سالمندان کاری واقعا خیر است. در زمینه ساخت چنین مراکزی باید همکاری خوبی بین مراکز غیر دولتی و مراکز دولتی و خیرین ایجاد شود. من نمیدانم چقدر میتوانیم روی کمکهای بهزیستی حساب کنیم اما دلمان میخواهد توجه خیرین را هم جلب کنیم، در این زمینه هم داریم تلاشمی کنیم تا فعالیت مان را به آنها بشناسانیم تا بدانند که ما چه کاری انجام میدهیم. البته زمین مرکز جدید در چیریان را نیز یک فرد خیر به «رنگین کمان سپید» اهدا کرده است.
بنابر گزارشات و آمارهای جمعیتی، جمعیت سالمند کشور رو به افزایش است. آیا باید به این جمعیت تنها زمانی که به این سن و سال رسیدند توجه کرد؟
نیلوفر: در مرکزمان معتقدیم که قبل از ورود به سالمندی باید برای این دوره آماده شد در واقع همان مسئله مهم پیشگیری بهتر از درمان است مطرح میشود. باید از 40 سال به بالا افراد برای ورود به سالمندی آماده شوند و از تواناییهایی که دارند و هنوز از بین نرفته استفاده کنند و تا زمانی که فرد درگیر مسائل مشخص پیری نشده بتواند مدام این دوره را به عقب بیندازد.
از کدام کلاسها بیشتر استقبال شده است؟
نيلوفر: از کلاسهای زبان خیلی استقبال میشود، شاید به خاطر نیاز شدیدی که مردم به کلاسهایی چون کامپیوتر و زبان دارند استقبال زیادی از آنها میشود، ارتباط با دنیای بیرون و دنیای جوانها از دلایل مهمی است که سالمندان جذب این کلاس ها میشوند. از کلاس یوگا هم استقبال زیادی شده است. برنامههای گردشگریمان هم بسیار مورد توجه قرار گرفته و استقبال بسیار زیادی از آنها شده است. رویکرد ما به گردشگری این بوده که برنامههای دیگر را نیز در آن بگنجانیم، مثلا یوگا، نقاشی و ادبیات را با برنامه گردشگری همراه میکنیم.
بعد از گذشت دوازده سال از فعالیت «مرکز رنگین کمان سپید» شما از گسترش فعالیتها و برنامههایتان میگویید، این انگیزه چگونه مانده و هر روز بیشتر میشود؟
نیلوفر: در شروع چنین کارهایی باید کمی بی گدار به آب زد یعنی خیلی نمیشود به آن منطقی و با حساب دو دو تا چهار تا نگاه کرد. این عشق است که میتواند شما را پیش ببرد و باید تا آخر وجود داشته باشد. به هر حال ما نیز خانه و زندگی داریم و از همان ابتدا میدانستیم که برای انجام این کار باید همه چیز را تحت الشعاع قرار دهیم به ویژه که هیچ پولی هم در آن نیست.
مرجان: همان برق نگاه خانمی که میگوید اگر اینجا نبودم الان در بیمارستان روانی بستری بودم خیلی در ماندن و بیشتر شدن انگیزه ما تاثیر دارد. سالها به نسل من در خانواده و جامعه یاد دادند که به بزرگتر از خودمان احترام بگذاریم. این طرز تفکر که بخشی از آن اکتسابی بوده و لذتی که این کار به ما داده در ماندن و ادامه کارمان تاثیر دارد. ما به سالمندان مرکزمان میگوییم شما گنجهای ما هستید؛ گنجینههای دانایی. باید کنارشان نشست و با آنها حرف زد و از داشتهها و نداشتههایشان استفاده کرد. حیف است که این ریشهها را از دست بدهیم. اما چیزی که متاسفانه این روزها دیده میشود این است که به ازای اینکه بچهها باید به حق خودشان برسند یا اعتماد به نفس شان را افزایش دهیم احترام به بزرگترها دیگر پاک شده و جایی ندارد. باید از همان کودکی به بچهها احترام به بزرگتر را آموخت و از این ریشهها که پر از تجربه هستند استفاده کرد.
به نظر میرسد که امروزه برای دوره سالمندی و گذران آن هم باید هزینه کرد.
مرجان: یک اتفاق جدیدی در دنیا رخ داده و آن طولانی شدن دوره سالمندی است. تا همین چند سال پیش وقتی فرد به سن 60 سالگی میرسید و کارش را کنار می گذاشت 5 تا 6 سال بعد از آن، از دنیا میرفت اما حالا عمر افزایش یافته و اگر برنامهای برای دوره طولانی سالمندی نداشته باشیم با شکست مواجه میشویم. سالمندان ما نمیتوانند در خانه بنشینند و منتظر مرگ باشند.
نیلوفر: واقعا نیاز است که مسئولان بودجهای را برای دوره سالمندی اختصاص دهند و نیز برای این دوره برنامه ریزی داشته باشند. خانمهایی که به مرکز ما میآیند اکثرا درآمدشان از شوهرشان است و نمیتوانند به راحتی برای خودشان هزینه کنند، آنهایی نیز که بازنشسته شدهاند و از جیب خودشان هزینه میکنند نیز مخارج دیگر و نیز هزینههای خاص این سن چون هزینه بیماری و ... دارند بنابراین به راحتی نمیتوانند بودجهای برای کلاسها و برنامههایی که در مرکز ما ارائه میشود بگذارند. اگردولت بودجهای برای مراکزی که در زمینه ارائه خدمات فرهنگی، هنری و آموزشی به سالمندان فعال هستند اختصاص بدهد جمعیت بیشتری از این گروه جذب میشوند تا خودشان و جامعه از مزایای این پویایی بهرهمند شوند. در گذشته خانوادهها برای هزینه کردن برای کلاس بچهها مقاومت میکردند، مثلا میگفتند پول بدهیم که بروند کلاس فوتبال، خوب توی کوچه بازی کنند. اما حالا دیگر این هزینهها عادی و چه بسا لازم شده است، بنابران پدر و مادرها بزرگترین هزینهها را برای فرزندانشان میکنند اما مسئله هزینه برای سالمندان که پیش میآید مقاومتها و مشکلاتی پیش میآید، البته به نظر میرسد به مرور زمان خانوادهها با این مسئله هم راحت تر کنار میآیند.
گفتوگو: از ليلا شهبازيان- خبرنگار ايسناي منطقه اصفهان
|