اینبار گردهمایی ما به علت برنامه هایی که داشت نیازمند فضا ی بزرگتر ی بود و مکانی که مؤسسه با تلاش بسیار موفق به گرفتن آن شد ، سالن اجتماعات مرکز بهداشت نواب صفوی بود که با وجود مشکلات و موانعی همچون گذر از میان بیماران و مراجعین مرکز و وجود پله ، بهترین گزینه بود ، چرا که هم برخورد مسؤلین و دیگر کارگزاران آنجا خوب بود و هم سالن و امکانات آن .

ساعت 9 برنامه با خوشامد گویی و تبریک به مناسبت دو عید قربان و غدیر توسط خانم رجبیان ، شروع شد .
بعد از آن خانم امیری نیا قطعه ای به مناسبت عید غدیر و شرح چند آیه از سوره انشراح را خوانند که گویی همچون زنجیر به هم پیوسته وبسیار زیبا و دلنشین است.

پس از آن خانم مرجان هرندیزاده نوشته زیبایی از خانم نفیسی در باره سیر تکاملی رنگین کمان خوانند.
بعد خانم رجبیان در مورد عنوان برنامه " من می توانم " سخنی کوتاه بیان نمودند و دیگران را دعوت کردند تا با دادن نظراتشان همراه شوندو یا بصورت مکتوب تحویل دهند .
" من می توانم"
من میتوانم ارتباطی تنگاتنگ و مؤثر و متقابل با فرزندان و نوه هایم داشته باشم .
من می توانم تا به آخر یک انسان کا رآمد باشم.
من می توانم یک انسان سالم و پر انرژی باشم .
من میتوانم و می دانم که می توانم.
شما هم مرا یاری دهید با نظرهایتان .
چه کارهایی باید به طور مستمر انجام دهم تا این توانایی را در خود تثبیت نمایم .
......
سپس کلیپی از فعالیت های پشت صحنه قبل از نمایشگاه وگوشه هایی از نمایشگاه نقاشی به نمایش درآمد.
بعد از این برنامه نوبت به سخنان خانم نفیسی رسید ، که در باب فعالیتهای گروه ادبیات و ایجاد توانمندی این رشته در خانم ها صحبت نمودند از قلم بدست گرفتن و نوشتن ، اعتماد بنفس و بروز استعدادهای نهفته ،و ظهور حس " من می توانم " در آنها .

خانم نفیسی ادامه دادند که:" .... اینکه شاگردان ادبیات حاضر می شوند بعد از طی عمری برای اولین بار یا دوم قدم به صحنه گذارند و بگویند من هم هستم ، این قدم گذاردن نه به معنای بازیگریست که نمایه ای از آموزه هایشان می باشد ، با قوت ها و کاستیها.
و بدین گونه است که کتاب " وقتی تو خوشحالی " به تصویر در می آید ، این کتاب نحوه برخورد بزرگترها و انتقال حسشان نسبت به مسایل و مشکلاتی که خانواده با آن درگیر می شود را نشان می دهد ، برنامه ای ا ست متفاوت که با نمایش و تآتر فرق می کند و با همراهی و همگامی و حمایت همه دستاندرکاران مؤسسه به انجام می رسد ."
پس از آن گروه ادبیات مرکز بر اساس کتاب"وقتی تو خوشحال" یک" ادبیات نما " اجرا نمودند. که مورد توجه شرکت کنندگان قرار گرفت . در این نمایش 7 نفر مادربزرگ با یک نوه شرکت داشتند.


بعد از این" ادبیات نما "خانم ثمر ادامه صحبت های خانم مرجان هرندی زاده را در زمینه نیکوکاری و نیاز انسان به نیکوکاری و پیامد آن سخن گفتند و از داوطلبین خواستند که در صورت تمایل ثبت نام نمایند .

در پایان برنامه یوگای دو نفره به مربیگری خانم بیضایی و با شرکت 6 تن از اعضا بنمایش درآمد که صحنه ی سالن را سفید سفید کرد!!
در آخراز شرکت کنندگان با کیک پذیرایی شد.



برنامه با استقبال شرکت کنندگان روبروشد هر چند خالی از نقد نیز نبود ، منتظر نظریات و انتقادات وپیشنهادات و همراهی شما هستیم تا بتوانیم برنامه هایی بهتر ارایه دهیم .
|