گیتی شانه ساز متولد 1322

خانم شانه ساز عضو و همراه چندین ساله مرکز روزانه رنگین کمان سپید که وقار و آرامش حضورش و برق چشمان درخشانش هر روز صبح یکشنبه به ما دلگرمی و نشاط می بخشد ، در مورد انگیزه سرودن اشعارش این چنین می گوید:
" در تمام عمرم عشق و علاقه به ائمه اطهار در دلم موج می زد من نسبت به امامان شیفتگی خاصی دارم اما شرکت منظم در کلاسهای قران و گفتار شیرین و روشن خانم نفیسی و بیان مطالب و توضیحاتی که در مورد آیات قرانی می دهند شور و شوق عجیببی در من ایجاد نمود که باعث شد ناگهان چند ماه قبل برای اولین بار در زندگیم زبانم به سرودن این شعر را بسرایم:
شاه مردان – سر لوحه آزادگان علی
جوش آمد و جوش آمد جوشش به خروش آمد
تو بودی علی آمد نامش چه نکو آمد
به به چه نکوئی بود نامش همه خوبی بود
جویی که توانی داشت سر منشا نامی داشت
ا و را همه خواهانند او را همه جانانند
من بیش نمی دانم اینرا همه می دانند.
و بعد که در کلاس به من اجازه داده شد آنها را بخوانم و مورد استقبال دوستان قرار گرفت و خانم معلممان هم به آن ایرادی نگرفتند تشویق شدم و اشعار دیگر را نیز نوشتم که بویژه شعر نیایش مورد استقبال قرار گرفت
نیایش
خدایا ترا من ستایش کنم هر زمان که دادی بما جان و تن هر مکان
خدایا بما بیش از پیش ایمان بده همه دررهت شوق فرمان بده
همیشه بما نور ایمان بده تو را بندگی از دل و جان بده
که خواهان صلح و صفا بوده ایم برای همیشه رها بوده ایم
که در کار ما چون گشا یش بود توانا و پبروز و سازش بود
چو هر کس همیشه برازنده نیکوییم بدرگاه تو ما همه شکر گوییم
حضرت امام حسین(ع)
چه امامی چه امامی بود حسین همه نامی و مقامی بود حسین
همه راستی و درستی بود حسین راستکو و درست کردار بود حسین
مخزن الهیات بود حسین
محرم آمد و عیدم عزا شد چه گنجی خانمان سوز خطا شد
همه را غم فرا گیرد همیشه دل من چون عزا گیرد همیشه
ولی شادم که نامش زنده باشد همیشه در فلک پایینده باشد
چو در راستی و حق نامش نهادند برای حق قدمهایش فتادند
قران
کتابی است راه و رسم زندگانی همیشه در رهش نام و نشانی
خداوند آن کتاب را آفریده برای بندگان گنج آفریده
که دستورات او هست الهی برای مردمان چون چاره گاهی
کتاب چاره ساز زندگانی سرور و سرور و نام و نشانی
همه در هر مکان او را بیابند برای هر زمان او را ستایند
مرا قران بده در دست روزی که می بالم به خود چون شهر دوزیم
محمد (ص)
محمد تاج و تخت هر زمان است محمد چون نگینی در هر کلام
محمد چون درخشش کرد روزی پیام آمد به او چون شهر دوزیم
ترا دشمن زیاد است در ره دین نترس از او بترس از شاهد دین
خداوند است پشتیبان جانت ترا یاری کند در هر زمانت
سخن در وصف تو عالم بدانند برای تو علی یاور بدانند
فرستنده مطلب : - |