کافه کتاب
نسخه مناسب چاپ
در تنهایی، هنگامی که گذران حیات خود را از روز تولد تاکنون در ذهن مجسم میکنم و در این باره میاندیشم به این نتیجه میرسم که هیچ بهانهای برای من نیست که بتوانم خود را خدمتگزار جامعه بنامم زیرا به هر سو که نگاه میکنم میبینم این جامعه بزرگ بشریت است که ولینعمت من بوده است….
کافه کتاب
روشنگر تاریکیها
اعظم گلستان، متولد سال ۱۳۳۵
«من جبار باغچهبان با داشتن ۵۴ سال سابقه فرهنگی و شرکت در امور خیریه و اجتماعی هرگز شایسته نمیدانم که به زحمات و رنجهای خود نام خدمت به جامعه را بدهم. در تنهایی، هنگامی که گذران حیات خود را از روز تولد تاکنون در ذهن مجسم میکنم و در این باره میاندیشم به این نتیجه میرسم که هیچ بهانهای برای من نیست که بتوانم خود را خدمتگزار جامعه بنامم زیرا به هر سو که نگاه میکنم میبینم این جامعه بزرگ بشریت است که ولینعمت من بوده است.»
این گفته و عقیده انسانی است که با تمام وجود عاشقانه معلمی میکند این نوشته را میتوان در کتاب زندگینامه او ” روشنگر تاریکیها” و پشت جلد آن ببینیم .
* او “جبار عسگرزاده ” ملقب به “جبار باغچهبان” بنیانگذار اولین مدرسه ناشنوایان ایران در تبریز و اولین مؤلف و ناشر کتاب کودک در ایران میباشد .
“باغچه اطفال” نام کودکستان میرزا جبار عسگرزاده در تبریز بود که بهواسطه آن، هنگام گرفتن شناسنامه ایرانی نام خانوادگی خود را از “عسگرزاده ” به ” باغچهبان ” تغییر داد .
* باغچهبان در ۱۹ اردیبهشت ۱۲۶۴ خورشیدی مطابق با ۸ مِی ۱۸۸۵ میلادی در ایروان پایتخت جمهوری ارمنستان دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در دشواری و سختی و نداری سپری کرد .
او میگوید :
در مکتبخانه به فراگیری قرآن و زبان فارسی همت گماشتم اما در ۱۵ سالگی با وجود سواد کم به دلیل مشکلات مالی ترک تحصیل کردم و سپس به حرفه پدرم یعنی معماری و قنادی پرداختم اما از آنجا که از جوانی عاشق آموختن و آموزش دادن بودم ، در کنار بهبود سواد و دانش خود ، پنهان از چشم قانون برای گذران زندگی در خانهها به دختران درس میدادم و در همین دوران برای روزنامه فکاهی ملانصرالدین مطالب و اشعار طنز مینوشتم .
* بخش دوم زندگی باغچهبان به بعد از مهاجرت وی به ایران بازمیگردد. وی در ۱۲۹۹ خورشیدی بهعنوان آموزگار دبستان ابتدا در مرند و سپس در تبریز مشغول به تدریس شد. او برای مدتی هم به شیراز مهاجرت و در آن شهر کودکستانی تأسیس کرد و به آموزش کودکان پرداخت. در ۱۳۱۲ خورشیدی به تهران آمد و نخستین مدرسه کر و لالها را بنا نهاد و تا ۱۳۴۵ خورشیدی در همین شهر روزگار گذراند و سرانجام در چهارم آذر همان سال دیده از جهان فروبست.
* روش آموزشی باغچهبان موسوم به روش ترکیبی یا روش آمیخته
باغچهبان به نحوه آموزش و پروش در ایران توجه خاصی داشت و در این زمینه انتقادهایی نیز به سیستم آموزشی کشور وارد میکرد. او یکی از دلایل موفق نبودن سوادآموزی را بیتوجهی به ایجاد آمادگی لازم در کودک پیش از آغاز آموزش خواندن و نوشتن میداند. از منظر وی آموزگاری که میخواهد به دانشآموزانی که تازه وارد مدرسه شدهاند، آموزش دهد میبایست به خصوصیتهایی چون بردباری و شکیبایی، خوشرویی و فروتنی، انتظار و امید، جدیت و درست قولی، ثبات و جدیت، وقار و سنگینی و آمادگی مجهز باشد.
به اعتقاد او برای رسیدن به اهداف آموزشی مطلوب باید از روش بازی، نمایشنامه، شعر، سرود و قصه خوانی بهره برد.
او میکوشید تا به کمک ادبیات ، مهارت کودکان را در استفاده از حواس پنجگانه ارتقا بخشد، تا آنها خوب ببینند، خوب بشنوند و در آینده بتوانند خوب بخوانند. باغچهبان در انتخاب عناصر نمایشهای اجرایی همچون طراحی دکور، ماسکهای حیوانی، انواع چهرهها و لباس و همچنین تدوین موسیقی از تبحر خاصی برخوردار بود.
* وی تلاش میکرد تا با ابداع روشهای نوین به خصوص برای ناشنوایان در ایران طرحینو را دراندازد و به همین منظور نخستین آموزشگاه مخصوص این کودکان را در خیابان یوسفآباد تهران که به نام وی شهرت دارد، دایر کرد.
* آثار و تالیفات جبار باغچهبان
از جبار باغچهبان بهعنوان نخستین نویسنده و ناشر کتاب کودک در ایران نیز یاد میشود . آثار بسیاری در زمینه کتابهای کودکان، نمایشنامه، روش تعلیم الفبا و آموزشوپرورش ناشنوایان به یادگار مانده است. باغچهبان متد آموزشی خود را تنها به مسائل درسی محدود نمیکرد و معتقد بود که در کنار آموزش کودکان باید به پرورش استعدادهای فکری و غیردرسی آنها نیز پرداخت و بدین خاطر تألیف و اجرای نمایشنامههای مختلف بر محبوبیت و شهرت این آموزگار دلسوز افزود.
وی همچنین کتابهایی در زمینه روش ترکیبی سوادآموزی ازجمله الفبای خودآموز برای سالمندان، اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفبا را به رشته تحریر درآورده است.
* و اما میخواستم کتاب ” روشنگر تاریکیها” که زندگینامه باغچهبان است را برای خواندن و آشنایی با این مرد بزرگ به شما توصیه کنم .
این کتاب به همت خانم زهره قایینی، ویراستار و دبیر مجموعه به همراهی دختر فرهیخته این انسان بزرگ، بانوی دوست داشتنی و فداکار ثمینه باغچهبان، با در اختیار گذاشتن نوشتههای مادر و پدرش، عکسها و سندها، نامهها و یادداشتهای خود و برادرش ثمین، انتشار نخستین زندگینامه تلاشگران راه فرهنگ و ادبیات کودکان این سرزمین فراهم گردید .
برای معرفی آن هر قسمت کتاب را که در نظر گرفتم حق مطلب را ادا نمیکرد، خواستم از سختیها و فراز و نشیبهای زندگی جبار بگویم دیدم خود یک کتاب میشود خواستم از فعالیتها و سختکوشیهایش در امر تعلیم و تربیت کودکان عادی و کر و لال بگویم دیدم نمیشود
خواستم …
خواندن مطالبش را به خودتان پیشنهاد میدهم حتما بخوانید
این کتاب از سه بخش : خاطرات صفیه میربابایی (همسر باغچهبان)، یادنوشتههای جبار باغچهبان و آلبوم عکس تشکیل شده و در جایجای کتاب خاطراتی از فرزندان آنها، ثمین و ثمینه باغچهبان آورده شده که لذت خواندن کتاب را دوچندان میکند.
یادش گرامی و راهش پررهرو
دیدگاه خود را بنویسید: